خانه / تازه‌ها / سختی‌های اولین زن بودن از نگاه ِ هیلاری کلینتون

سختی‌های اولین زن بودن از نگاه ِ هیلاری کلینتون

به نظرم چندان جالب نیست که حتی موفقیت را زنانه/ مردانه کنیم. اما در دنیایی که اکثر پست‌های مهم سیاسی، کرسی‌های دانشگاه‌ها، اعضای گروه‌های علمی و تحقیقاتی، پروژه‌های روانشناسی و اجتماعی، گروه‌های ورزشی، نویسندگی و شاعری و … در اختیار مردان بوده است، اینکه زنی در جایگاه ارشد قرار بگیرد، قابل‌تحسین است. شخصاً چنین زنانی را دنبال می‌کنم، در موردشان می‌خوانم و حتی یکی از جذاب‌ترین موضوعات برای مطالعه را مطالعه خاطراتِ چنین زنانی می‌دانم.

هیلاری کلینتون، زاده ۱۹۴۷ میلادی و کاندیدای ریاست جمهوری حزبِ دموکراتِ امریکاست. کسی که این روزها در صدرِ اخبار دنیاست. و اگر منتخبِ این رقابتِ انتخاباتی شود، علاوه بر دیگر “اولین زن”های قبلیش، اولین رییس‌جمهور زنِ امریکا هم اضافه می‌شود.

مطلبی از او در صفحه اینستاگرام مردمانِ نیویورک دیدم. خلاصه‌ای از ترجمه این پست درباره او، زنی که در خیلی شرایط نخستین بانویی بوده که کاری را انجام داده یا به عضویتِ جایی درآمده، و شرایطِ سخت‌تر یک زن در موقعیت‌های مشابه با مردان را در هیلاری کلینتون در مردمان نیویورک razbaran.comزیر می‌نویسم.

می‌خواستم در آزمون پذیرش رشته حقوق در یکی از کلاس‌های بزرگ دانشگاه هاروارد شرکت کنم. من و دوستم از تنها زن‌های حاضر در اتاق بودیم. عصبی بودم. من در کالج دانشجوی ارشد بودم. مطمئن نبودم که چقدر خوب می‌تونم باشم. و وقتی‌که در انتظار شروع آزمون بودیم، یک دسته از مردان شروع کردند به فریاد زدن که: لزومی نداره که شماها اینجا باشین. کارهای دیگه‌ای هست که شماها می‌تونین انجام بدین. و این به هجمه‌ای از حرف‌ها تبدیل شد. حتی یکی از اونها گفت که اگر جای من رو بگیرید، من باید به سربازی اجباری و به جنگ با ویتنام برم و بمیرم! و شوخی هم نمی‌کردند. این حمله خیلی شدید بود و شخصی شده بود. ولی من نمی‌توانستم جواب بدم. من نمی‌توانستم باعث پریشانی بیشتر بشم چون نمی‌خواستم که امتحان رو از دست بدم. پس فقط نگاهم رو پایین انداختم و صبر کردم، با این امید که مراقب امتحان وارد اتاق بشه. می‌دانستم که ممکنه به شکل یک آدم گوشه‌گیر و سرد و بی‌احساس دیده بشم. اما من به‌عنوان یک زن جوان باید یاد می‌گرفتم که احساساتم رو کنترل کنم. که این مسیر سختی برای پیمودنه. چون تو باید از خودت محافظت کنی، باید ثابت‌قدم بمونی، اما همزمان هم نمی‌خواهی که به نظر بیاد که یک دیوار دور خودت کشیدی و خودت رو از دیگران جدا کردی. و گاهی فکر می‌کنم که بعدها بیشتر با چنین موقعیت‌هایی مواجه شده‌ام و دیوار رو دور خودم کشیده‌ام. و اگر که من این برداشت رو درست کردم، مسئول هستم. من خودم رو بی‌احساس و سرد نمی‌بینم. و دوستانم هم همین‌طور. و اعضای خانواده‌ام. ولی اگر این حسیه که من به وجودش آوردم، نمی‌توانم مردم رو بابت این تفکر سرزنش کنم.

من باراک اوباما نیستم. من بیل کلینتون نیستم. اونها هر دو طبیعت خودشون رو طوری نشان دادند که برای حاضرین جذاب هستند. ولی من با یکی‌شان ازدواج کردم و با دیگری کارکردم، پس می‌دونم که چقدر سخت تلاش می‌کنند تا طبیعی باشند. اونها کار می‌کنند و چیزی رو که می خوان بگن تمرین می‌کنند. معنی‌اش این نیست که اونها سعی می‌کنند فرد دیگه ای باشند. ولی این سخته که خودتون رو در بهترین وضع ممکن آماده کنید. تو باید یک‌جوری ارتباط برقرار کنی که مردم بگن: آهان، خودشه! و این برای یک زن می‌تونه خیلی سخت‌تر باشه. چون الگوی شما کیه؟ اگر بخواهی برای مجلس سنا یا ریاست جمهوری بری، بیشتر نمونه‌های این نقش مردان هستند. و چیزی که برای اون ها کار می کنه، برای شما نمی کنه. زن‌ها از لنز متفاوتی دیده می شن. این بد نیست. این فقط یک واقعیته. این واقعاً جالبه. من به این رویدادها میرم، و مردهایی هستند که قبل از من سخنرانی می‌کنند، پیام‌هایی رو داد می‌زنند، و فریاد می‌زنند که ما چه طور می تونیم انتخابات رو برنده بشیم. و مردم اینو دوست دارند. و من می خوام که کاری رو انجام بدم. چون من درباره این چیزها توجه می‌کنم. ولی من یاد گرفتم که من نمی تونم این‌قدر زیاد احساساتی باشم در سخنرانی هام. دوست دارم که بازوهایم رو مواج حرکت بدم، ولی ظاهراً این کمی برای مردم ترسناکه. و من نمی‌تونم اونقدرها داد بزنم. که مواجه میشه با این نظرات که خیلی بلند حرف می‌زنه، خیلی جیغ جیغ می‌کنه، خیلی این، خیلی اون. که بامزه‌ست، و من باور کردم که مردمی که در ردیف جلو نشستند این کار رو (اظهارنظر کردن رو) دوست دارند.

 

پیشنهاد:

درباره زینب خاتون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − یازده =