من از طرفداران حقوق زنان هستم و همیشه این بحث را رد کردهام که زنان با یکدیگر در محیطهای کاری و اجتماعی مشکلاتی دارند. بااینوجود، با توجه به سالهای زیاد حضور در اجتماع، باید اعتراف کنم که وجود اختلاف بین زنان، آنقدرها هم دور از واقعیت نیست.
چهار الگوی رفتاری در برخورد با زنان وجود دارد:
یک- اثبات چندباره خود: زنان معمولاً باید برای اثبات شایستگی خود در محیط کار، شواهد بیشتری ارائه دهند و نمایش قدرتمندتری از خودشان ارائه دهند. بهعنوانمثال، برای من پیشآمده که پیمانکاری سؤال پرسیده که رشته شما چیست؟ با این لحن که شما اصلاً صلاحیت نظارت بر همچین کار اجرایی را دارید یا نه؟ درصورتیکه همچین سؤالی هرگز از همکار مرد من پرسیده نمیشود. این دیدگاه وجود دارد که من بهعنوان یک زن، باید بیشتر تلاش کنم و لازم است اثبات کنم که درباره مسائل فنی، اطلاعات و سواد خوبی دارم و از پسش برمیآیم.
دو- راه رفتن بر روی یک طناب خیلی باریک: فرض کنید سؤال بالا از من پرسیده شده و من بهجای جواب دادن سؤال، از آن فرد پرسیدهام که چرا درباره مدرک تحصیلی من میپرسد؟ صدایم را هم بالابردهام و او را مستقیماً مخاطب قرار دادهام. در چنین حالتی مطمئناً مورد قضاوت قرارگرفتهام و سرزنش شدهام که چرا رفتار مردانهای از خودم نشان دادهام و یک زن هرگز عصبانی نمیشود و کسی صدایش را بلند نمیشنود. فرض کنید که این بار با صدای پایینتر و شمردهتر، جواب سؤالش را دادهام و گفتهام که من هم تحصیلاتی مشابه تمام افراد حاضر در اینجا دارم و سؤال شما موضوعیت ندارد. آنگاه قضاوت میشوم که آدمی با این ظرافت رفتار نمیتواند از پس این کار بهخوبی بربیاید. این است که زنان بین دو دیوارِ بلند باید حرکت کنند، بر روی یک طنابِ باریک در ارتفاع که هر لغزش باعث سقوطشان میشود. اینکه اگر جدیتر رفتار کنند ناخوشایند دیده میشوند و اگر نرمتر رفتار کنند، از دور رقابت برابر حذف میشوند.
سه- دیوار مادرانگی: این الگو درباره زنهایی اجرا میشود که مادر هم هستند. خیلی ساده است. زنانی را دیدهایم که دارای فرزند هستند اما در شغلشان هم جدی هستند و وقت میگذارند. اینجور زنها درباره اهمیت ندادن به نقش مادری قضاوت میشوند. مادرانی هم هستند که دلشان برای کودکی که در خانه گذاشتهاند میتپد و قضاوت میشوند که این زن دل به کار نمیدهد.
چهار- رقابت: این الگو کاملاً زنانه است. به رفتارهای زنان با یکدیگر و رقابتهایشان باهم ارتباط دارد. رفتارهایی مثل قضاوت رفتارتان توسط زنان دیگر، سختگیریهای زنانه، بایدونبایدهای مربوط به جنسیت، انتقادهای زیاد و تحتفشار قرار گرفتن توسط زنان دیگر از مصادیق این الگوی رفتاری است که به نظر میرسد از یک رقابت درونی برای به دست آوردن یک موفقیت مشترک ریشه میگیرد.
راهحل چیست؟
مثل هر مسئله دیگری، اوایلش سخت است. زنهای زیادی قبل از ما تلاش کردهاند تا موقعیتی به دست آورند و گاهی فکر میکنند که زنان جوانتر هم باید همان سختیها را متحمل شویم. درصورتیکه زنان جوانتر لازم نیست تجربهها را تکرار کنند، بلکه میتوانند تجربههای جدیدتری ایجاد کنند و راه را برای زنان در نسلهای بعد هموارتر کنند.
درجایی میخواندم که ما کارهای روزمره و عمل به برنامهریزیهای خود را با اختیار انجام نمیدهیم، بلکه لازم است که خودمان را مجبور کنیم. از فرمول اجبار اینجا همیم توان استفاده کرد. برخی رفتارهایی که میدانیم نادرست است را از سر غریزه انجام ندهیم و خودمان را درنهایت مجبور کنیم که رفتار درست را انجام دهیم. میتوانیم از یکدیگر حمایت کنیم که دیده شویم. در صورت وجود مشکل، با یکدیگر حرف بزنیم.
آیا این راهکارها عملی هستند؟
این سؤال را مربی ام از من پرسید؛ و من جواب دادم که بلی؛ اما بعدش به این فکر کردم که لازمهاش رجوع به خود است. همان بحث خودآگاهی که حداقل به گوشمان خورده است. جوابم همچنان بلی است اما با دشواری و تمرین و طی مسیری پر نشیب و فراز.
برگرفتهشده از این مقاله